پله پله تا آسمان موفقیت

موفقیت دست یافتنی است نگران نباشید پویا باشید

پله پله تا آسمان موفقیت

موفقیت دست یافتنی است نگران نباشید پویا باشید

پله پله تا آسمان موفقیت

موفقیت پایه👇
در تلاش و هشیاری و جامعیت در زاویه دید و انسانیت و افق دید بالا است!!
سعادت بشر و موفقیت نهایی👇
در خروج از محدودیت ها و اتصال به بی نهایت است ⁉️

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
  • ۰
  • ۰

انسان موفق

انسان های موفق از نظر قرآن چه کسانی هستند؟

کسانی که چهار نشانه داشته باشند(سوره اعراف آیه 157)

enlightenedاعتقاد به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)

enlightenedبزرگداشت ایشان در همه جا و همه وقت

enlightened یاری رساندن به حضرت

enlightened پیروی از آیین نامه نورانی موفقیت قرآن

امام رضا(علیه السلام) یکی از این افراد موفق است؛ و می توان رازهای موفقیت را در نحوه زندگی و مراودات ایشان جستجو کرد.

در بخش ارتباط با خدا:

_ انس بسیار با قران داشتند.

_ هر سه روز یک بار ختم قرآن می‌کرد.

_ به شأن نزول آیات و اینکه کجا و درباره چه چیزی نازل شده توجه می کرد.

_ حضرت به قدری اهل نماز بودند که وارد شده است نماز شب، نماز شفع، وتر و نافله صبح را هیچ وقت ترک نمی‌کرد حتی در سفر.

در بخش ارتباط با مردم و اخلاق معاشرت:

احترام به کرامت انسان رو خیلی مهم می دانستند

ابراهیم بن عباس چنین گفت:

"هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام به کسی یک کلمه جفا کند، و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند تا سخن او به آخر می رسید، و ندیدم که حاجتمندی را در حد امکان، رد نماید. هرگز پیش همنشینان پای خود را دراز نمی‌کرد، تکیه نمی‌داد، غلامان و خدمتکاران را ناسزا نمی‌گفت."

یکی از وظایف اولیای الهی، حرمت نهادن به جایگاه والای انسان است.

مردی از اهالی بلخ می‌گوید:

در سفر امام رضا به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفره‌ای جداگانه قرار می‌دادی! فرمود: دست بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است، پاداش قیامت هم بسته به اعمال است

در انفاق کردن هم بسیار مراقب آبروی اشخاص و کرامت آنها بودند:

روزی در مجلس حضرت رضا علیه السلام که جمع بسیاری بودند و از حلال و حرام و مسائل دیگر می‌پرسیدند، مردی وارد شد و خود را از دوستان آن حضرت و پدرانش معرفی کرد و اظهار داشت که در بازگشت از حج، نفقه و پولش را گم کرده است و درخواست کمک کرد. پس از رفتن مردم و خلوت شدن مجلس، حضرت به اندرون رفت و پس از مدتی پشت درآمد و دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: آن مرد خراسانی کجاست؟ گفت: من همین جایم. حضرت دویست دینار به او داد. پس از رفتن وی، یکی از حاضران پرسید:ای پسر پیامبر! با آنکه هدیه شما زیاد بود، چرا خود را از او پنهان داشتید؟ فرمود: از ترس اینکه مبادا خفّت و خواری سؤال را در چهره‌اش ببینم!

تعیین مزد کارگر:

یک بار هم هنگام غروب، در میان غلامانش که کار می‌کردند، سیاه پوستی را دید که به کار مشغول است. پرسید: او کیست؟ گفتند: ما را کمک می‌کند، ما هم در آخر کار چیزی به او می‌دهیم. پرسید:آیا اجرت و مزد او را معین کرده‌اید؟ گفتند: نه، هرچه بدهیم راضی می‌شود. حضرت با عتاب و عصبانیت فرمود: بارها گفته‌ام وقتی کسی را به کار می‌گیرید، از قبل مزد و اجرت او را معین کنید و اگر چنین نکنید، سه برابر حقش هم به او بدهید، خیال می‌کند که کم داده‌اید.

  • ۰۰/۰۱/۱۱
  • معصومه محمدی

امام رضا

انسان موفق

کرامت انسان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی