انسان های موفق از نظر قرآن چه کسانی هستند؟
کسانی که چهار نشانه داشته باشند(سوره اعراف آیه 157)
اعتقاد به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
بزرگداشت ایشان در همه جا و همه وقت
یاری رساندن به حضرت
پیروی از آیین نامه نورانی موفقیت قرآن
امام رضا(علیه السلام) یکی از این افراد موفق است؛ و می توان رازهای موفقیت را در نحوه زندگی و مراودات ایشان جستجو کرد.
در بخش ارتباط با خدا:
_ انس بسیار با قران داشتند.
_ هر سه روز یک بار ختم قرآن میکرد.
_ به شأن نزول آیات و اینکه کجا و درباره چه چیزی نازل شده توجه می کرد.
_ حضرت به قدری اهل نماز بودند که وارد شده است نماز شب، نماز شفع، وتر و نافله صبح را هیچ وقت ترک نمیکرد حتی در سفر.
در بخش ارتباط با مردم و اخلاق معاشرت:
احترام به کرامت انسان رو خیلی مهم می دانستند
ابراهیم بن عباس چنین گفت:
"هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام به کسی یک کلمه جفا کند، و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند تا سخن او به آخر می رسید، و ندیدم که حاجتمندی را در حد امکان، رد نماید. هرگز پیش همنشینان پای خود را دراز نمیکرد، تکیه نمیداد، غلامان و خدمتکاران را ناسزا نمیگفت."
یکی از وظایف اولیای الهی، حرمت نهادن به جایگاه والای انسان است.
مردی از اهالی بلخ میگوید:
در سفر امام رضا به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفرهای جداگانه قرار میدادی! فرمود: دست بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است، پاداش قیامت هم بسته به اعمال است
در انفاق کردن هم بسیار مراقب آبروی اشخاص و کرامت آنها بودند:
روزی در مجلس حضرت رضا علیه السلام که جمع بسیاری بودند و از حلال و حرام و مسائل دیگر میپرسیدند، مردی وارد شد و خود را از دوستان آن حضرت و پدرانش معرفی کرد و اظهار داشت که در بازگشت از حج، نفقه و پولش را گم کرده است و درخواست کمک کرد. پس از رفتن مردم و خلوت شدن مجلس، حضرت به اندرون رفت و پس از مدتی پشت درآمد و دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: آن مرد خراسانی کجاست؟ گفت: من همین جایم. حضرت دویست دینار به او داد. پس از رفتن وی، یکی از حاضران پرسید:ای پسر پیامبر! با آنکه هدیه شما زیاد بود، چرا خود را از او پنهان داشتید؟ فرمود: از ترس اینکه مبادا خفّت و خواری سؤال را در چهرهاش ببینم!
تعیین مزد کارگر:
یک بار هم هنگام غروب، در میان غلامانش که کار میکردند، سیاه پوستی را دید که به کار مشغول است. پرسید: او کیست؟ گفتند: ما را کمک میکند، ما هم در آخر کار چیزی به او میدهیم. پرسید:آیا اجرت و مزد او را معین کردهاید؟ گفتند: نه، هرچه بدهیم راضی میشود. حضرت با عتاب و عصبانیت فرمود: بارها گفتهام وقتی کسی را به کار میگیرید، از قبل مزد و اجرت او را معین کنید و اگر چنین نکنید، سه برابر حقش هم به او بدهید، خیال میکند که کم دادهاید.