رفته بودم نجاری یه میز برای فرزندم درست کنم مقداری تخته بردم براش بعد از چند وقت خبری نشد ازش پرسیدم چرا سرکار نمیای؟ گفت گرفتار مرافعه با برداران و خواهران ارث و ورثه هستم نمیتونم بیام گفتم چطور گفت یکی از همکاران یه روزی با خانمش بحثش میشه همان روز میاد سر کار اره برقی انگشت رو می برد و دیگر انگشت قطع میشود لذا من در حال پریشانی روان سرکار حاضر نمی شوم!!
من خیلی خوشم آمد گفتم این قانون زندگی هر انسان موفقی است هرکجا احساس خطر کرد احتمال خطر در آنجا بود در آنجا حاضر نشود هشیاری او باعث نجات از این خطر احتمالی شد.!!
اگر کسی در جاده ببیند اگر از این راه برود تابلو زده خطر مرگ دیگر از آن مسیر نمی رود
انسان موفق هرکجا احساس خطر کند احتمال خطر و آسیب بدهد حاضر نمیشود لذا در مجلسی که احتمال خطر از بین رفتن ایمان باشد حاضر نمی شود احتمال غیبت تهمت و گناهان دیگر برود
برخی مواضع به احتمال نباید اعتنا کرد ولی در برخی موارد به احتمالات نیز باید توجه کرد چون درصد اهمیت آن بالاست.